ماجرای نی نی من(8)
زمستون 89 رو با هر سختی بود تو خونه کوچیک دوست داشتنی مون گذروندیم . برای حموم کردن صدرا پروسه ای رو باید طی می کردیم که مبادا سرمابخوره ! سشوار و بخار اب و پتو و کیسه گرم و ..... یکی از چیزایی که از مسافرتمون اورده بودیم و فقط و فقط هم به نیت صدرا بود این کیسه های شنی بود که باید با استفاده از مایکروفر برای گرم کردنش بکار می بردیم . تو همه دوران پائیز و زمستون کلی به دادمون رسید .حتی اون ایام که شوشو هم حج بود من و مامان شیفتی برای گرم کردن اون تا صبح بیدار میشدیم ! از اون کوچیکی صد را نه تو سرما می تونست بخوابه نه تو محیط خیلی گرم . یکی از بعدازظهرهای جمعه در حالی که شوشو داشت مبلهای خونه رو دونه دونه باز می کرد و من به بسته بندی و...
نویسنده :
مامان صدرا
11:52